۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

پدرانه

حس خوب پدر بودن رو نمیتونم توصیف کنم. فیلمای سپنتا رو تبدیل کردم وریختم رو موبایلم و هر دفعه که نگاش می کنم 1000 مرتبه خدا رو شکر میکنم دکتر گفت که تمام اندام هاش نرماله و قلب کوچولوشم نشونم داد، حتی صدای قلبشم شنیدم که گروپ گروپ میزد. نمیدونید چه حس قشنگی بود وقتی میدیدم یه موجود که از وجودمه داره تکون میخوره. با هر تکونی که میخورد دلم ضعف میرفت که بغلش کنم.....

دیشب با عمو مصطفی ش رفتیم مغازش یه خورده کار داشت مامانی و خاله ش هم رفتن خونه اونا شب اونجا خوابیدیم. انقدر دلم واسه سپنتا تنگ شده بود که تا رسیدم 100 تا بوس ازش کردم.

۲ نظر:

صحرا گفت...

وااااای عزیزم ... این عکس سونوگرافیشو نیگا ... خدا حفظش کنه واستون ! ایشاالله عمر ما هم قد بده وببینیم داره تو این وبلاگ می نویسه :)

صحرا گفت...

ایشالله دفه بعد یادم میمونه این نکاتی هم که شما اشاره کردین می نویسم :))

منم ممنونم از شما که اومدین :)